روایت خدیجه از آن شب مخوف در باجاباج

به وبلاگ خبرها ومطالبي از منطقه خواجه خوش آمديد

عضويت در وبلاگ
منوي اصلي
صفحه نخست
پست الکترونيک
آرشيو مطالب
فهرست مطالب وبلاگ
پروفایل
موضوعات
اضافات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 22
بازدید هفته : 63
بازدید ماه : 105
بازدید کل : 51757
تعداد مطالب : 91
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

آخرین مطالب
طراح قالب

Template By: NazTarin.Com

تبلیغات

روایت خدیجه از آن شب مخوف در باجاباج

صر نیوز: برای رفتن به روستای باجاباج، کانون زلزله شهرستان ورزقان باید از تبریز یک ساعت رانندگی کنید تا به این روستا که زمین لرزه اخیر بیشترین قربانی را گرفت، برسید.به گزارش نصر نیوز، با هدف مصاحبه با زنی که در نخستین عکس های منتشره از زلزله ارسباران در اکثر خبرگزاری ها و سایت ها دیده شد، رفتیم. اسم اش خدیجه است و در زلزله ورزقان مادر و دو فرزند برادرش را از دست داد.

عکاسانی که تصاویر این روستایی اهل باجاباج را گرفته بودند از وضعیت بسیار دلخراش این منطقه در نخستین ساعات بعد از زلزبه خبر می دادند. از یک طرف صدای زجه های کسانی که عزیزانشان زیر خاک مانده اند و از سوی دیگر ناله های کسانی که هنوز زیر آوارند و کسی نیست نجات شان دهد.
در این تصویر دو خواهر که در آن روز تلخ مادر و دو فرزند برادرشان را از دست دادند، دیده می شود.
روزی که به دیدنشان رفتم دلشان شکسته بود، نه از زلزله و مرگ عزیزانشان، بلکه از تنهایی شان.
خواهر بزرگتر گفت: من و خواهرم هر دو خود را به زحمت از زیر آوار بیرون کشیدیم اما صدای زجه های مادرمان را که زیر تلی از آوار مانده بود را می شنیدیم و نمی توانستیم کاری بکنیم.
وی اضافه کرد: برادرمان جانباز است و یک دست بیشتر ندارد،پاسی از شب گذشت و ما سه نفر نتوانستیم عزیزانمان را از زیر خاک بیرون بکشیم( دستهای خاکیش را ببینید)
خدیجه ادامه داد: یک چشممان به جاده بود و چشم دیگرمان به زیر آوار...برادرم با همان یک دست ...با ناخن هایش خاکها را  کنار می زد، شب شد، ما باز هم نتوانستیم کاری بکنیم، زمین هنوز هم می لرزید، صدای مادرمان ضعیفتر و ضعیفتر می شد، باد بود و خاک بود و تاریکی ترسناک،اما باز چشممان به جاده بود...چرا هیچ کس نمی آید.

وی با بغض آغشته به گریه افزود: صدای انسان و حیوان و باد و خاک در هم پیچیده بود...همه جا یکصدا می نالید...نه نه ...فریاد می کشید، صبح شد...چه صبح تلخی...و ما باز هیچ کاری نتوانستیم بکنیم...


وی با بیان اینکه نزدیک ظهر بود که پسرعموهایش از تبریز به روستا رسیدند، اضافه کرد: آنان رسیدند اما دیگر دیر شده بود و هر چه بود به کمک آنها جنازه های عزیزانمان را از زیر خاک بیرون کشیدیم و ....نیروی امداد رسید...با آمبولانس هایشان...با ...اما دیگر چه سود. زخمی ها را سوار ماشین کردند و بردند.


وی از وضعیت کنونی شان نیز گفت: شب ها این منطقه سرد می شود و زندگی در چادر هم چندان راحت نیست، صدای زوزه باد و حیوانات آرامش را از زندگی مان برده است.


خدیجه از مسئولان خواست تا هر چه سریعتر برایشان سرپناهیی درست کنند تا هر چه زودتر روال عادی زندگی شان را از سر بگیرند.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[+] نوشته شده توسط بير خوجالي در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, در ساعت 11:35 | |

درباره وبلاگ

شما ممکن است بتوانید گلی را زیرپا لگدمال کنید، اما محال است بتوانید عطرآن را درفضا محو کنید.
آرشيو
بهمن 1391
دی 1391
آذر 1391
آبان 1391
مهر 1391
شهريور 1391
مرداد 1391
تير 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
اسفند 1390
بهمن 1390
آمار
روز بخير كاربر مهمان!
آمار بازديدها:
افراد آنلاين:
تعداد بازديدها:

مدير سایت :
بير خوجالي
لينكستان
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خبرها ومطالبي از منطقه خواجه و آدرس khajehnews.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com


لينكدوني

به علوم اجتماعی خواجه خوش آمدید
كتابخانه عمومي خواجه
همیشه در نقطه آغاز باشید
حمل ماینر از چین به ایران
حمل از چین
پاسور طلا
الوقلیون

آرشيو پيوندهاي روزانه


CopyRight| 2009 , khajehnews.LoxBlog.com , All Rights Reserved
Powered By Blogfa | Template By: LoxBlog.Com